♡☆Lady Miraculous Fanfic☆♡




*توجه لطفا*

 خب دوستان عزیزم اینم داستانای شرکت کننده 
هاتو جه داشته باشید که فقط یا به یک نفر یا به دو نفر رای بدید.انتقاد نکنید لطفابه خاطر خودم نمیگم شاید شرکت کننده ها دوست نداشته باشنداستانا رو بخونید و فقط یا یک اسم یا دو اسم از شرکت کننده ها رو تو نظرات بهم بدین ممنون

خب .سلام

خیلی وقت بود داشتم دنبال یه ایده واسه ی چالش میگشتم تا بالاخره به ذهنم رسید
این چالش چون اولین چالش منه خیلی اسونه


خب چالش راجب اینه که فرض کنید شما مارینت هستید و خیلی خجالت میکشید حالا میخواید عشقتون رو به آدرین بگید ولی جوری که آدرین تحت تاثیر قرار بگیره.هرکس ایده ای به ذهنش اومد بنویسه تو نظرات بعد من یه پست جدا میزارم و بعد از رای گیری برنده اعلام میشه



ببینید میتونید مثل یه داستان کوتاه حسابش کنیمیه داستان کوتاه با این موضوع بنویسید

خب امیدوارم موفق باشید منتظر نظراتتون هستم


مهلت:تا دوشنبه



خب جایزه رو یادم رفت بگم.به نفر اول یه قالب میدم میراکلسی نیست




تعداد شرکت کننده ها کمه ها.کسی دیگه نمیخواد شرکت کنه؟؟؟؟




دوشنبه ساعت 2 بعد از ظهر نظرات بسته میشه و داستان ها رو میزارم



اگه کسی میخواد شرکت کنه بده داستان رو تا شبفردا نظراتو میبندما

خب سلاممممم.اینم از چالش این هفته.موضوع رو یکم سختش کردم.همونجور که مبدونین هرمسابقه ای یه قوانین و جوایزی داره و همچنین موضوع .خب امیدوارم که همتون موفق باشید


موضوع:تنفر

قوانین:تو این موضع داستانتون یا باید آدرین از مارینت متنفر باشه یا مارینت از آدرین.نمیشه هردوشون از هم متنفر باشن یکی از این دو تا باشهپایان داستان هم.آزاده یا پایان خوب بزارید یا بد پایانش باز نباشه



*جایزه*


نفر اول:میتونه یه چیزی ازم بخواد.حالا اونشو خودش تصمیم میگیره که چیز سختی بخواد یا نه(میتونه اگه طرفدار داستانم باشه یه قسمت از داستانم رو بخواد یا یه سوال بپرسه از داستان )


نفر دوم:یه قالب وب متحرک با هر موضوعی (عکسای قالب رو بهش نشون میدم)


(شاید جایزه ها مسخره باشه ولی دیگه چیزی نیافتم کسی پیشنهادی داشته باشه گوش میدمو یه چیزی یادتون نره این چالش ها فقط برای سرگرمیه نه رقابت)


مهلت:تا دوشنبه ساعت 2 وقت دارید.ساعت 2 نظرات بسته میشه



<!-- Begin ToolsIR.com Poll code -->
<script type="text/javascript" src="http://poll.toolsir.com/badge.php?y=1398&m=09&d=15&id=85061&width=160&height=300&titlebgcolor=D6CA62"></script><div style="display:none;"><h2><arel="nofollow" href="http://www.toolsir.com/">دریافت کد نظر سنجی وبلاگ و سایت</a></h2></div>
<!-- End ToolsIR.com Poll code -->



سلام ملکم 

خاب قضیه پاک شدن داستانام بخیر گذشت .

دوباره چند قستشون رو از وبلاگ کپی کردم اونجا پیست کردم 

فایل پشتیبان گیری ش هم فعال کردم و خودش هم پیام داد ک در صورت حذف یادداشت ها قابل بازیابی هست 

اینطوری بهتر شد 

قسمت هشت محافظان پاریس هم تا یه جایی پیش بردم اگر تا شنبه بتونم تمومش کنم میزارمش در غیر اینصورت نمی‌دونم میشه یا نه 

و اینکه یه توضیح مختصر بدم ک هفته آینده هم این وب و هم وب تانیا هر دو رو می‌بندم و 25 دی ماه دوباره باز میشه 

چون امتحانات  هست به هیچ عنوان وبلاگ ها رو باز نمیزارم حداقل یک ثواب کنم شما برید سر درساتون بچه ها ;)

و چون بهم گفتن منم بهتون میگم ک من با همه فرق میکنم 

همه وب رو ک بستن دیگ باز نمیکنن و غیب میشن ولی من اینطور نیستم 

25 دی ماه سریعا وبلاگ باز خواهد شد

من هم اون موقع دیگ قطعا ته تهش تا بهمن داستانام رو تموم میکنم اگر ک تموم نشده باشن البته به جز محافظان پاریس ک تازه شروع شده 

حالا در ادامه مطلب می‌خوام راجب داستانای جدیدم توضیح بدم 

خیلی ببخشید من همیشه عقده اینو دارم از داستانای جدیدم بگم خخخ 

سلام به همگی،خب من همونطور ک میدونید داستانم ب دلیل مشکلات قالب وب پاک شد و من هم انگیزمو برا ادامه درد عاشقی از دست دادم اما! من اگه موافق باشید از ادامه ی داستان میزارمش و یرای کسایی که نخونده بودنش:
ادرین به طرز فجیعی میمیره توسط هاکماف و هویتش لو میره برا همه و یک سال از اون ماجرا میگذره که مارینت تصمیم ب برگردوندن ادرین میکنه اما ادرین در واقعیت نمیرده بوده! و اونی کع مرده جلو همه سنتی مانستر بوده و دیگه تا همینجا نوشته بودم که پاک شد و اخر پارت اخری ک دادم این بود که یه پسر به مارینت حمله میکنه و کت باهاش درگیر میشه و مارینت از ترس سعی کرده بی تفاوت باشه اما ادری سر غیرت ناری باهاش بحث میکنه و ناراحت میشن میرن خونشون و تا همینجا بود و اگه بخواین ادامش میدم اما بکم باهام را بیاین!

دوستون دارم منتظر جوابتونم!




سلام
چون میخوام داستان بنویسم
میخوام از نظراتتون استفاده کنم
شیپ و ژانر هایی که میگم هرکدوم نظر بیشتری داشته باشه 
داستانمو درمورد اون مینویسم

شیپ ها:

لیدرین
ادرینت
لیدی کت
ماریکت

ژانرها:

خون اشامی 
طنز
عاشقانه
درام
اکشن
تخیلی


از بین اینا هرکدوم یه دونه روبگید هرکدوم رایش بیشتر بود 
همونو میزارم
منتظر کامنت هاتون هستم.
و راستی خوشحال میشم باهم بیشتر اشنا بشیم و دوست بشیم





سلام دوستان عزیزم خوبید ؟ 

نمی‌دونم یادتونه یا نه 

وقتی ک داشتم داستانهای جدیدم رو معرفی میکردم گفتم ک 6 تا هستند 5 تاشون رو معرفی کردم 

یکیشون رو پیدا نکردم ک بتونم معرفی کنم و گفتم بعدا معرفی و نظرسنجی میکنم 

الان بالاخره پیداش کردم و درست راستیش کردم آماده شد :)

برید ادامه و بخونیدش بعد اینو می‌خوام بگید ک 

می‌خواین بعد اتمام اولین داستان در حال پخشم اینو بزارم یا یکی از این سه تا ک قبلا معرفی کردم ؟

از یاد رفته ، اتاق سبز ، الفبای معجزه آسا 

اگر موضوعشون یادتون نیست تو موضوعات یکی از داستانام گذاشتمش دوباره بخونید یادتون بیاد 

لطفت بهم بگید ببینم رای این چندتاست و در کدوم درجه قرار میگیره ممنون 

سلام خوبین
دم عیده کم پیدام
میگم من یه داستان دارم به نام ورود ممنوع خب
شاید خونده باشین
توی وب عسل چان میزارم
میگم دوست دارین بزارم
درباره داستان نمیخوام توضیح بدم چون خودتون بخونین شیرین تره
تایتان معجزه اسا هم بزودی میزارم و میخوام تمومش کنم
من ورود ممنوع رو اونجا هم میزارم
میخواستم ببینم نظرتون چیه
لطفا نظرتونو حتما بگین چون خیلی مهمه




سلام
این داستان برای دوستمه
که ازم خواهش کرده براش بذارم
و البته از مایسا جانم اجازه گرفتم
یه تیکه ازشو فعلا گذاشتم 
اگه دوست دارید ادامه شو بنویسه توی کامنتا بگید
و حدودا اگه 10 نفر قبول کنن ادامه میده
ممنون
برید ادامه مطلب

من اصلا نمیتونم داستان بذارم همش اون آرور میاد خسته شدم آه امروز دو بار تا حالا هر داستان رو نوشتم دستام خسته شد فعلا باید صبر کنیم مشکل از میهن بلاگ خداکنه درست بشه تا درست نشه نمیتونیم پست بذاریم من دو بار سه تا پست رو از اول نوشتم که اگه میومد در مجموع میشد 6 پست داستان اما نمیاد اگه تو بلاگفا اینقدر می‌نوشتم الان یکی از داستانامون رو تموم کرده بودم اگه درست نشه باید به فکر دیگه بکنیم این وضعیت خیلی رو مخه 
اول از همه دوستان بیاید جریان گذشته رو فراموش کنیم و هر چی آرتان و امثال اون هست و از زندگیمون بیرون کنیم 
دوم من داستانم و نوشتم ( عشق در مرگ ، فراتر از یک رویا ، طعم خوشبختی ) بعد اومدم وارد وبلاگ کنم که دیدم 
عجیب و غریب شده نشستم از اول خوندم نوشته هامو فهمیدم از هر شخصیت چند جا استفاده کردم و این همش تقصیر تفکر و سبک زندگیه
چون باید تا شنبه یه پروژه برای تفکر درست کنیم مخم درگیر اون بود موقع داستان نویسی حواسم نبود 
بگذریم برید ادامه تا بفهمید برای هر شخصیت تو هر داستان چی می‌خوام 
شخصیت ها رو که دادید داستان ها رو از اول می‌نویسم و شنبه از هر سه داستان میدم
برید ادامه که محتاج شخصیتم
مایسا برای هر کدوم شخصیت داری بگو که من الان دق میکنم از کمبود شخصیت 

به هیچ کس اعتماد نکنید

مایسا مگه نه رمان خوناشام نقاب دار مال توء
تانیا کی عکس پروفایلش رو عوض کرده خودتون میدونید عکسش چی بوده
کاترین بعد اینکه تانیا رفت نویسنده شد حالا این از کجا میدونه که کاترین نویسندس

اصلا تانیا کنکور داره چرا بیاد اینجا???

برو بچه برو کسی که تورو نمی شناسه رو خر کن هرییییی

سلامی دوباره 
اینأداستان جدیدمه : 
نام : قربانی سرنوشت 
این داستان و تو وب رز بلاگت میذارم آدرسش تو دنبالکها هست برید و قسمت اول و معرفی نامه و بخونید و اگه خودتون اومد همونجا بگید که ادامه بدم یا نه ؟ 
برید دیگه 

داستام رو که اگه پست آخرم رفته باشین میبینین

۱.مای کت
۲.عشق قوانین رو حساب نمیکنه
۳.تیله های قهوه ای

توی ادامه ی مطلب تعداد قسمت ها، موضوع داستان، ژانر داستان و تاریخ شروع و پایان داستان هام هست. همچنین چند تا چیز درباره ی کلاس هایی که قراره بعد امتحانا بذارم


/\


سلام برو بچ چطورین ؟ 
وضعیت میهن عموم پرسیدم گفت کد های هک از کار افتاده در واقع کد ضد هک ساخته شده 
الان دارن اون چیزایی رو که هک شده بر میگردونن چند تا از وب نویسنده های معروف مثل هما پور اصفهانی و گیسوی شب و چند تا شرکت و اینا هک شده که در تلاشن که برشگردونن
مشکل میهن هم به زودی رفع میشه
آهان من امتحانات تموم شده فقط امتحان عربی مونده که اونم چهارشنبه است 
حتما میگید چه زود؟
راستش معلم اجتماعی و معلم علوممون امتحان نگرفتن به جاش نمرات نیم سال اول ( دی ) و گذاشتن کهخدا رو شکر من هر دو رو بیست شده بودم
دیشبم امتحان ریاضی دادم
راستی یه داستان جدید میخوام بنویسم البته تو وب خودم اینم از مشخصات : 
نام داستان  : سومین نفر 
ژانر : درام ، عاشقانه ، راز آلود ، اربابی ، غمگین
تعداد فصل ها : 1
تعداد قسمت ها : 72 تا 77
نوع پایان : نا مشخص 
خلاصه ی داستان :  راجب دختری که به خاطر یه اشتباه مجبور میشه همسر یک ارباب بشه اونم نه هر اربابی یه ارباب خشن و بی رحم ، سرد و فوق العاده مغروره، تازه نه همسر اول بلکه همسر سوم و همسر اول ارباب کسیه که از خواهر بهش نزدیکتره اما سوال اینجاست همسر دوم کیه ؟ آیا مسبب اشتباه خود دختر قصه است ؟ یا دسیسه است ؟
اگه خودتون اومد بگید قسمت اول رو بذارم 
راستی امروز عشق در مرگ و عاشق مغرور و هم میذارم 



سرنوشت اجباری

اینم معرفی این مجموعه امیدوارم خوشتون بیاد^^

http://uupload.ir/files/fp9_picsart_12-16-10.36.55.jpg

Your heart for takeaway, yeah, yeah, yeah yeah

قلبت رو میبرم ، آره ، آره ، آره

Hey, hey, hey

هی ، هی ، هی

Where do you think you’re going?

فکر کردی کجا داری میری ؟

It’s so late, late, late, what’s wrong?

خیلی خیلی دیر وقته ، قضیه چیه ؟

I said, I can’t stay, do I have to give a reason?

گفتم ، نمیتونم بمونم ، باید دلیل بیارم ؟

It’s just me, me, me, it’s what I want

فقط خواسته ی خود منه ، این چیزیه که من میخوام

So how did we get here?

چیشد کارمون به اینجا کشید ؟

Three weeks now, we’ve been so caught up

الان سه هفته است که خیلی درگیریم

Better if we do this on our own

بهتره که خودمون حلش کنیم

Before I love you (nah, nah, nah)

قبل از اینکه دوستت داشته باشم ، نه ، نه ، نه

I’m gonna leave you (nah, nah, nah)

ترکت میکنم ، نه ، نه ، نه

Before I’m someone you leave behind

قبل از اینکه یکی بشم که ترکش میکنی

I’ll break your heart so you don’t break mine

قلبت رو میشم که تو قلبم رو نشی

Even if I’m not here to stay

حتی اگر هم موندنی نباشم

I still want your heart

بازم قلبت رو میخوام

Fate, fate, fate

سرنوشت, سرنوشت,سرنوشت

Is that what came between us?

این چیزیه که بینمون مانع شد ؟

Or did we do this on our own?

یا اینکه خودمون باعث شدیم ؟


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کنکور فنی مطالب اینترنتی BTanIS vectorisart آرش سایت تراوشات مغز یه آدم ساده illgardi کالای برق مجتبی خلاصه کتاب مقدمات تکنولوژی آموزشی خدیجه علی آبادی elec2020